(وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ
اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحینَ
بِما آتیهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ
یُلْحِقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ
یَحْزَنُونَ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللهِ وَفَضْل وَاَنَّ اللهَ
لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنینَ)1
«البته نپندار که کشتهشدگان راه خدا مردگانند، بلکه
زندهاند ودر نزد پروردگار خود روزی داده میشوند. آنان به فضل و رحمتی که
از خداوند نصیبشان گردیده شادمانند و به کسانی که هنوز به آنها
نپیوستهاند مژده دهند که هیچ نترسند وغم مخورند و آنها را به نعمت وفضل
خداوند بشارت دهند واینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نمیکند».
عَنْ عَلِی (علیه السلام)«قالَ: زارَنا رَسُول
اللهِ(صلی الله علیه وآله وسلم) فَعَمِلْنا لَهُ خَزیرَةً وَاَهْدَتْ لَنا
اُمّ اَیْمَن قَعْباً مِنْ لَبَن، وَ صَحْفَةً مِنْ تَمْر فَأَکَلَ
رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَاَکَلْنا مَعَهُ ثُمَّ
وَضَّأتُ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)فَمَسَحَ رَأْسُهُ
وَجَبْهَتَهُ بِیَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ القِبْلَهَ فَدَعا بِماشاءَ
ثُمَّ اَکَبَّ اِلَی الاَْرْضِ بِدُمُوعِ غَریزَة یَفْعَلُ ذلِکَ ثَلاثَ
مَرّات. فَتَهَیَّبْنا رَسُولَ الله (صلی الله علیه وآله وسلم)اَنْ
نَسْأَلَهُ فَوَثَبَ الْحُسَیْنُ عَلی ظَهْرِ رَسُولِالله(صلی الله علیه
وآله وسلم)وَبَکی فَقالَ لَهُ: بِأَبی وَ اُمّی ما یُبْکیکَ؟ قالَ: یا
اَبَتِ رَأَیْتُکَ تَصْنَعُ شَیْئاً ما رَأَیْتُ تَصْنَعُ مِثْلَهُ فَقالَ
رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم): یا بُنَی سُرِرْتُ بِکُمُ
الْیَوْمَ سُرُوراً لَمْ أسِرَّبِکُمْ مِثْلَهُ قَطُّ وَ اِنْ حَبیبی
جبرئیلَ (علیه السلام)أَتانی، وَ أَخْبَرَنی أَنَّکُمْ قَتْلی، وَاَنَّ
مَصارِعَکُمْ شَتّی فَاَحْزَنَنی ذلِکَ، وَ دَعَوْتُ الله تَعالی لَکُمْ
بِالْخِیَرَةِ»2.
از امیر المؤمنین علی ـعلیه السلامـ نقل شده که فرمود:
روزی رسول خدا ـصلی الله علیه وآلهـ به دیدن ما
آمد، پس طعامی تهیه کردیم و ام ایمن قدحی از شیر وظرفی از خرما به هدیه
آورد (آن را نزد حضرت گذاشتیم) پس رسول خدا از آن میل نمود و ما نیز با آن
حضرت خوردیم (چون فارغ شدیم) من بر دستش آب ریختم (چون دست مبارکش را شست)
دست بر سر وپیشانیش کشید، سپس رو به طرف قبله کرد و آن قدر که میخواست
دعا کرد، آنگاه به سجده افتاد و بسیار گریست و این کار را سه بار انجام
داد، مهابت پیامبر مانع شد که ما علت این کار را از وی سؤال کنیم، سپس
حسین برخاست و بر پشت رسول الله برجست وبگریست، رسول خدا فرمود: پدر
ومادرم فدایت باد! چرا گریه میکنی ؟ حسین عرض کرد: ای پدر! دیدم شما کاری
کردید که سابقه نداشت! رسول الله فرمود: ای فرزند! امروز (از دیدن شما)
چنان مسرور شدم که هرگز بدینگونه شادمان نشده بودم! دوستم جبرئیل به نزد
من آمد و به من خبرداد که شما کشته میشوید و محل کشته شدن شما از هم دور
است، پس این خبر مرا محزون نمود و من از خداخیر شما را خواستم.